های پیغمبر! های پیغمبر!


قد برافراز و امتت بنگر

از بر ماچین تا در خاور


مرگشان همره، دردشان یاور

های پیغمبر! های پیغمبر!
بوسنی در زخم، می زند پهلو
زالجزایر غم، می کند سوسو
از فلسطین خون، می رود هر سو
از دیار من، دود و خاکستر
های پیغمبر! های پیغمبر!
قد برافراز و قتل امت بین
از سرایوو تا سرزمین چین
بر خرابه-ی قدس، لحظه ای بنشین
خانه را مگذار بر کف کافر
های پیغمبر! های پیغمبر!
فرصتی دریاب، شام و عمان را
گریه ای سر کن، مر خراسان را
مویهٔ آغاز،تاجکستان را
آیتی خوان بر، مسجد بابر
های پیغمبر! های پیغمبر!
فرقه بازی ها گشته اسلامت
جز دکان داری نیست با نامت
می رود بر باد گنج انعامت
از تو جز حرفی نیست بر منبر
های پیغمبر! های پیغمبر!
آن چه که پیدا هیر و هامون است
گر بود دجله یا که جیحون است
خطهٔ اسلام غرقه در خون است
داعیان ره نوکر و چاکر
های پیغمبر! های پیغمبر!
هر طرف این جا، در دیار من
می شود بر باد، خانه و خرمن
کشته می گردند مومن و محسن
بر سر هر کوی، در پس هر در
های پیغمبر! های پیغمبر!
کودکان فقر، اندر این وادی
رو به نومیدی، رو به بربادی
خواهران از سوگ، آه و فریادی
مادران در خون، جامه و معجر
های پیغمبر! های پیغمبر!
تا کجا قتال فتنه انگیزد؟
تا چه حد نامرد خون ما ریزد؟
تا به کی باطل با حق استیزد؟
تا به کی خلق و این ستم گستر؟
های پیغمبر! های پیغمبر!
می کشد نمرود، مومنان را این
زیر نام تو، زیر نام دین
می زند آتش، هر سو بدآیین
هین گذاری کن، سوی این محجر
های پیغمبر! های پیغمبر!
سنبله ۱۳۷۲ کابل